شخصی در میان مردم محبوبیت زیادی داشت، همه مسحور گفته هایش می شدند. همه به جز یکی که همیشه او را مورد نقد قرار میداد و با تفسیرهایش مخالفت می کرد، اشتباهات او را به یادش می آورد. بقیه هم از او به خشم می آمدند، اما کاری از دستشان بر نمی آمد،روزی منتقد در گذشت.
در مراسم خاکسپاری، مردم متوجه شدند که شخص دایم طرف انتقاد به شدت اندوهگین است.
یکی گفت: «چرا اینقدر ناراحتید؟ او که همیشه از شما انتقاد می کرد!»
مرد پاسخ داد: «من برای دوستی که اکنون درگذشت و به بهشت است، ناراحت نیستم. برای خودم ناراحتم. وقتی همه به من احترام می گذاشتند، او بود که با من مبارزه می کرد و مجبور بودم پیشرفت کنم و در اصلاح خویش بکوشم. حالا که او رفته، شاید از رشد باز بمانم.»